عنوانی برای حرف هام ندارم.

عنوانی برای حرف هام ندارم.

وقتی پست جدید گلی رو خوندم اولش مات و مبهوت شدم ولی بعدش  به این جمله " به این میگن دختر با غیرت "  فکر کردم. بچه ها واقعا غیرت یعنی چی یعنی اینکه همه ی حرفات غمات همه چیز توی سینه خودت نگه داشته باشی خودت فقط براش غصه بخوری اذیت بشی و همون غصه ها باعث بشه نفس هات تموم بشه این غیرته ؟

یاسمن پرسیده بود کجای این سیستم دیکتاتوری که تو خونه برقراره غلطه من میگم همه جاش وقتی بخاطر حرف مردم بچت رو مجبور میکنی تا اون کاری که تو دوست داری انجام بدی ما اختیار داریم برای چی برای اینکه با حرف یه سری احمق زندگی کنیم برای اینکه نتونیم کاری که دوست داریم انجام بدیم همون مردمی که خانواده های ما از حرفاشون میترسن یه مشت جماعت مغز فرسودن که تو گل و لای دارن دست و پا میزنن و اگه کسی هم ازشون جلو بزنه براش حرف در میارن این جماعت با مشاهده عینی خودم میگم بچه هاشون بدترین کارای ممکن رو هم کردند که دیدیم و چشم پوشی کردیم.

شاید اگه وبلاگ نبود که ما حرف هامون رو بزنیم به سرنوشت گلایی دچار میشدیم که حرفی به زبون نیاوردن و تو خلوت خودشون براش گریه کردند همونایی که بخاطر حرف خانواده داشتن تلاش میکردن که یه ذره خوشحالیشون رو ببینن البته بگم اگه اون رشته ای هم که میخواستن قبول میشدن بازم حرف برای گفتن بود که بهش بگن 

از بچه های مردم بگم ؟ نمیدونم منظور خانواده ها از کدوم بچه مردمه اونایی که دارن مهاجرت میکنن که ما هم داریم الان همین کار رو انجام میدیم یا اونایی که تو کشور خودشون با دلالی و کلاهبرداری سود میکنن دقیقا کدوم بچه مردم میشه اینو بهم بگید ؟

اگه مورد دومه یعنی من باید کلاهبردار بشم تا بتونم تو کشور خودم زندگی کنم بعد اینجوری به من افتخار میکنید ؟‌ مطمئنم این نیست چه مسیری برای پیشرفتم تو کشورم وجود داره که من بتونم برم از هر جایی که بری به در بسته میخوری نه اینکه بری یه در اونجا باشه ن اینجوری نه من و بقیه هم سن سالام تو یه زندانیم که هیچی نداره تا میایم هم اعتراض کنیم به این وضعیت میگن خدا رو شکر که تو همون دیوارت ارامش و امنیت داری :| حالا امنیت هیچی ارامش رو تو از کجا فهمیدی ؟

دیگه نمیتونم بنویسم فقط یه جمله رو بگم اگه ما حرفی رو نمیزنیم اسمش رو غیرت نذارید ما نمیخوایم شکستگی شما رو ببینیم و باعث این باشیم شما با فکرای  ما دغدغه های بیشتری داشته باشید.

مرسی که خوندین 

۴ ۰ ۳ دیدگاه

دیدگاه‌ها (۳)

امیررضا زرندی

۰۶ مهر ۰۲ ، ۰۲:۴۲
ما نسلی بودیم که خودمون اختیار زندگی خودمون رو نداشتیم، ما به جبر تن دادیم...

پاسخ:

۶ مهر ۰۲، ۰۳:۳۵
و از این جبر داریم فرار میکنیم :)

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
درود
وبلاگ زیبایی دارین * ** ** ** ** ** ***** *
*********

راستی ممنون میشم اگه من را هم به پیوندهای روزانه تون اضافه کنین.
سپاس فراوان


پاسخ:

۹ مهر ۰۲، ۰۵:۴۷
درود متقابل ممنون از شما 
پیوند روزانه برای مطالبی هست که بهشون علاقه دارم :)

یاسمن گلی :)

۰۸ مهر ۰۲ ، ۱۶:۴۱
چفدر حرفات حق بودن امیر
لینک حرفت ضمیمه ی پستم شد :)

پاسخ:

۹ مهر ۰۲، ۰۵:۴۶
پست تو باعث شد حرفای دلم رو بنویسم 
مرسی که گلی :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

سلام من امیرحسین هستم.
از دهه ۹۰ وارد وبلاگنویسی و بعد برنامه نویسی شدم اینجا گاه روزنوشت های خودم رو مینویسم میتونید کانال من رو از طریق شبکه های اجتماعی زیر دنبال کنید.

آخرین مطلب
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی